یک پله بالاتر مرجع آموزش‌های نوین در حوزه مدیریت کسب‌وکار و ارتقای فردی است.

اعتماد به نفس پایینی دارید؟ این مقاله را بخوانید

ارج ننهادن به خود، درست مانند این است که خودرویی به نام زندگی را با ترمز دستی بالا به پیش برانیم. هیچ‌کس با اعتماد به ‌نفس فوق‌العاده به دنیا نمی‌آید. اگر در اطراف خود فردی یا افرادی را مشاهده می‌کنید که اعتمادبه‌نفس بالایی دارند، دلیل آن است که آن‌ها سال‌های زیادی تمرین کرده‌اند تا این خصیصه را در خود ایجاد کرده و تقویت کنند. پیچیدگی‌های دنیای امروز می‌تواند اعتماد به ‌نفس افراد را از نظر تجاری و شغلی به چالش بکشد. به عنوان نمونه:

اگر مدیر در مورد عملکرد کاریتان انتقاد کند، مشتری از شما بخواهد پولش را به او بازگردانید یا سرمایه‌گذار احتمالی پیشنهاد شما را رد کند، جرقه تحلیل اعتمادبه‌نفس زده خواهد شد.

دوستان و اعضای خانواده نیز گاهی از روی خیرخواهی، اظهارنظرهایی در مورد ما انجام می‌دهند که نامهربانانه هستند و ضرباتی کاری به اعتمادبه‌نفس ما وارد می‌کنند.

در راس تمامی این موارد، یک عامل بزرگ وجود دارد که به شکلی مداوم سعی در تخریب اعتمادبه‌نفس دارد و آن عبارت است از گفتگوهای انتقادی درونی.

موارد ذکر شده تنها چند مورد از حملاتی هستند که هر روز اعتمادبه‌نفس ما را هدف قرار می‌دهند. همگی انسان‌ها باید به سلاح‌های لازم مجهز باشند تا بتوانند در برابر چنین حملاتی از اعتمادبه‌نفس خود دفاع کنند.

اهمیت اعتماد به نفس بسیار قابل توجه است. در این مقاله، 3 مورد از روش‌های افزایش اعتماد به نفس را با شما در میان می‌‌گذاریم. 

در ابتدا، اگر می‌خواهید بدانید جزو افراد با اعتماد به نفس پایین طبقه‌بندی می‌شوید، یا خیر، ابتدا مقاله علائم کمبود اعتماد به نفس را مطالعه کنید. سپس،اگر این علائم را داشتید، فنون زیر را در زندگی شخصی‌تان پیاده‌سازی کنید:

1) خودتان را به همان شکلی مجسم کنید که دوست دارید باشید

از تکنیک تصویرسازی استفاده کنید و خودتان را در جایگاه فردی قرار دهید که قصد تبدیل شدن به آن را دارید. وقتی با مشکلی به نام عدم اعتماد به‌ نفس دست‌وپنجه نرم می‌کنیم، در واقع دیدگاه ضعیفی نسبت به خودمان داریم و این دیدگاه در اغلب موارد اشتباه است. اهداف مورد نظرتان را در ذهن مرور کنید و عالی‌ترین نسخه از خودتان را در ذهنتان تصویر کنید.

2) مرزهای شخصی برای خود تعریف کنید

وقتی فردی به مرزهای شما تجاوز می‌کند، ساکت نمانید. هیچ‌گاه اجازه ندهید فرد دیگری برای رسیدن به اهداف خود، از شما به یک عنوان یک ابزار استفاده کند. هرگز اجازه ندهید دیگران برنامه‌ زندگی شما را تعریف کنند، خودتان دست به کار شوید و زندگیتان را بسازید.

نه گفتن را تمرین کنید. به دیگران آموزش بدهید تا به مرزهای شخصی شما احترام بگذارند. در صورت لزوم، با شرکت در دوره‌های آموزشی، یاد بگیرید که چگونه باید جسور باشید و با قاطعیت نظر خود را بیان کنید. هر چه کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشید، اعتمادبه‌نفس بالاتری به دست خواهید آورد.

3) انتقادگر درونی را به میز محاکمه بکشانید

شما در طول سالیان طولانی در حال سرزنش خود بوده‌اید و نتیجه‌ای نگرفته‌اید. این بار سعی کنید از خودتان طرفداری کنید و ببینید چه اتفاقی می‌افتد.

خشن‌ترین انتقاداتی که به ما وارد می‌شوند، ریشه در صداهای سرزنشگر درونمان دارند. اگر با کمبود اعتمادبه‌نفس دست‌وپنجه نرم می‌کنید، به احتمال زیاد سرزنشگر درونی شما بیش از حد معمول به فعالیت می‌پردازد.

استراتژی‌هایی همچون درمان رفتاری شناختی، کمکتان خواهد کرد تا صدای انتقادگر درونی‌تان را زیر سوال ببرید و شواهد و مدارکی پیدا کنید که خلاف آن صداها را اثبات می‌کنند. به عنوان نمونه، اگر احساس می‌کنید سرنوشت شما محکوم به شکست است، از خودتان بپرسید «چه شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد من همواره یک بازنده خواهم بود؟» و در مقابل «چه شواهدی وجود دارد که خلاف این اندیشه را ثابت می‌کند؟»

از هر فرصتی برای تبریک گفتن، تمجید کردن و پاداش دادن به خودتان استفاده کنید. حتی موفقیت‌هایی کوچک را نیز از قلم نیندازید.

مجموعه مقالات حوزه آرامش درون وبسایت یک پله بالاتر، مرجع مناسبی برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یک پله بالاتر یک پله بالاتر

آشنایی با مراحل مدیریت استراتژیک

امروزه ما عبارت مدیریت استراتژیک را زیاد می‌شنویم و حتی از آن استفاده هم می‌کنیم، ولی از معنای دقیق آن بی‌اطلاع هستیم و اگر کسی از ما بخواهد تعریف مدیریت استراتژیک را به او شرح بدهیم، پاسخ مناسبی پیدا نمی‌کنیم.

جالب است بدانید مفهوم استراتژی از افسران ارتش جنگ به فضای مدیریت کسب و کار راه پیدا کرده است.

در همین ابتدای مقاله اشاره می‌کنیم نسخه کامل‌تر این مقاله در بخش مقالات وب‌سایت یک پله بالاتر در خدمت شما قرار داده شده است. برای مطالعه یک مثال کاملا کاربردی در مورد مدیریت استراتژیک و تعریف‌های مختلفی که بزرگان این عرصه برای مدیریت استراتژیک مطرح کرده‌اند، به مقاله مدیریت استراتژیک مراجعه کنید.

تعریف مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات چندجانبه‌ای است که سازمان را در مسیر رسیدن به اهدافش رهنمون می‌شود.

به بیان ساده، مدیریت استراتژیک به جریانی از تصمیمات و اقدامات گفته می‌شود که به اجرای یک یا چند استراتژی موثر منجر می‌شود که برای تحقق اهداف سازمان تبیین شده‌اند.

مدیریت استراتژیک ترکیبی است از برنامه‌ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک. طی فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک، اهداف قابل‌دسترس سازمان شناسایی می‌شوند. در مرحله تفکر استراتژیک، ملزومات لازم برای تحقق اهداف تعیین شده از طریق برنامه‌ریزی استراتژیک، شناسایی می‌شوند.

گام‌های لازم برای پیاده‌سازی مدیریت استراتژیک کدامند؟

می‌توان گفت: برای پیاده‌سازی مدیریت استراتژیک، در حال کلی باید چهار مرحله باید طی شوند:

۱) تحلیل

۲) تدوین

۳) اجرا

۴) ارزیابی

مرحله اول: تحلیل

پیش از برنامه‌ریزی برای یک فرآیند استراتژیک جدید، شما باید عملیاتی که در حال حاضر برای دستیابی به هدف انجام می‌دهید را مورد بررسی قرار دهید. آیا این عملیات نتیجه‌بخش هستند؟ ضعف کار در کدام قسمت است؟ در این مرحله، باید تمام سوالاتی که کمک می‌کنند به یک برنامه استراتژیک مناسب برسید را شناسایی کرده و به آن‌ها پاسخ بدهید. شناسایی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها می‌تواند در این مرحله سودمند واقع شود.

مرحله دوم) تدوین

پس از آن‌که اطلاعات لازم را جمع‌آوری کردید، نوبت می‌رسد به تعیین یک اکشن پلن یا برنامه عملیاتی برای رسیدن به اهداف. عملیات تعیین شده باید واضح باشند و مستقیما در مسیر دستیابی به اهداف شرکت باشند. اگر تعداد زیادی از کارکنان سازمان در فرآیند اجرای عملیات نقش خواهند داشت، توصیه می‌کنیم در این مرحله، دستورالعمل‌هایی ساده برای اجرای عملیات تهیه کنید و در اختیار آن‌ها قرار دهید.

مرحله سوم) اجرا

قدم در راه بگذارید و به گام‌هایی که در برنامه اجرایی تدوین کرده‌اید، مرحله به مرحله عمل کنید. روی کارکنان نیز نظارت داشته باشید و اطمینان حاصل کنید که آن‌ها نیز با با تمام قوا در حال پیاده‌سازی برنامه هستند.

مرحله چهارم) ارزیابی

محصول نهایی را ارزیابی کنید. سوالات مهمی که در این مرحله باید از خودتان بپرسید، به شرح زیرند:

  • آیا به هدفی که داشتیم، رسیدیم؟

  • آیا تمامی بخش‌های شرکت توانستند از پس انجام فرآیند برآیند؟

بر اساس پاسخ‌هایی که به این پرسش‌ها می‌دهید، می‌توانید مشکلات و نقاط ضعف را پیدا کرده و در پی اصلاح آن‌ها برآیید.

درس آموزشی تصویری از تفکر استراتژیک تا مدیریت استراتژیک توسط مجموعه یک پله بالاتر عرضه شده است. با مشاهده این درس، به پاسخ تمامی پرسش‌هایی در زمینه استراتژی دارید، خواهید رسید. این درس برای 1) مدیران ارشد؛ 2) مدیران میانی تصمیم‌گیر؛ 3)صاحبان کسب و کارها 4) افرادی که قصد راه اندازی کسب و کار دارند؛ 5) دانشجویان و علاقمندان به دانش مدیریت و 6) مشاوران حوزه مدیریت توصیه می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یک پله بالاتر یک پله بالاتر

معرفی 3 اصل برای برقراری ارتباط حرفه ای

برقراری ارتباط با دیگران، چه در محیط‌های شخصی و در محیط‌های کاری، مهارتی آموختنی است. اگر از اصول مشخصی پیروی کنید، حتما شما هم می‌توانید ارتباطی موفق با دیگران برقرار کرده و از مزایای این ارتباطات موفق، بهره‌مند شوید.

در ادامه، 4 مورد از مهم‌ترین این اصول را با شما به اشتراک می‌گذاریم، پس ما با باشید.

1) اعتماد به نفس داشته باشید

به عنوان یک نکته به خاطر داشته باشید، وقتی با اعتماد به نفس ظاهر شوید، مردم متوجه می‌شوند که شما فردی ارزشمند هستید و به اصطلاح، ارزشش را دارد که از زمانشان بزنند تا با شما وقت بگذرانند.

یک فرد دارای اعتماد به نفس، بعد از خوش و بش‌های اولیه، بلافاصله موضوع جذابی را برای ادامه بحث پیشنهاد می‌دهد و فرد مقابل را به ادامه صحبت ترغیب می‌کند.

کسانی که اعتماد به نفس ندارند، از برقراری تماس چشمی خودداری می‌کنند؛ همین رفتار باعث می‌شود طرف مقابل احساس کند به صحبت کردن با او علاقه‌ای ندارید یا حتی قصد دارید به او بی‌احترامی کنید؛ بنابراین، برای داشتن یک ارتباط موفق، حتما به چشمان طرف مقابل نگاه کنید.

با مطالعه مقاله اهمیت اعتماد به نفس، می‌توانید مهارت خودتان را در این حوزه افزایش بدهید.

2) قبل از حرف زدن فکر کنید و برنامه‌ریزی داشته باشید

این موضوع شاید در ظاهر ساده به نظر برسد؛ ولی به شدت مهم است و متاسفانه اکثر مردم آن را فراموش می‌کنند. کلمات قدرتمند هستند؛ هر کلمه‌ای که به زبان شما جاری می‌شود، از این قابلیت برخوردار است که یا مخاطب شما را ناراحت کند و یا به او سود برساند.

پیشنهاد می‌کنیم قبل از شروع به صحبت، این سوالات را از خودتان بپرسید:

  • آیا موضوعی که در مورد آن می‌خواهم صحبت کنم، واقعیت دارد؟
  • آیا آیا موضوعی که در مورد آن می‌خواهم صحبت کنم، سودمند است؟
  • آیا موضوعی که در مورد آن می‌خواهم صحبت کنم، به فرد مقابل انگیزه می‌دهد؟
  • آیا موضوعی که در مورد آن می‌خواهم صحبت کنم، ضروری است؟
  • آیا موضوعی که در مورد آن می‌خواهم صحبت کنم، محبت‌آمیز است؟

اگر پاسختان به پرسش‌های بالا منفی بود، بهتر است به کلی از خیر برقراری آن رابطه بگذرید.

اگر دوست ندارید پل‌های پشت سرتان را خراب کنید یا با گفتن کلمات نامناسب، به رابطه‌تان سم تزریق کنید، توصیه می‌کنیم اول فکر کنید و بعد حرف بزنید.

با مطالعه مقاله برقراری ارتباط با دیگران، می‌توانید مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید.

3) زمان بندی را رعایت کنید

فرض کنید کارمند هستید و قصد دارید موضوع مهمی همچون تقاضا برای ترفیع شغلی یا درخواست برای افزایش حقوق را با مدیرتان در میان بگذارید. اگر این موضوع را زمانی که مدیر قرار مهمی دارد و با عجله در راهرو در حال حرکت است، با او در میان بگذارید، به احتمال زیاد نتیجه‌ای نخواهید گرفت.

این موضوع در هر رابطه دیگری از قبیل رابطه فروشنده با مشتری، فرزند با پدرومادر و زوجین صدق می‌کند. اگر لازم است، چندین ساعات و چندین روز صبر کنید؛ اول زمان مناسب را پیدا کنید و سپس شروع کنید به صحبت کردن.

  • مجموعه یک پله بالاتر درسی تهیه کرده با موضوع ارتباط موثر. با دیدن این درس غیر حضوری تصویری، نکات کاربردی را فراخواهید گرفت که اجرای تنها بخشی از آنها، منجر به بهبود کیفیت رابطه شما با دیگر انسان‌ها خواهد شد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یک پله بالاتر یک پله بالاتر

چرا از برنامه ریزی فراری هستیم؟

 

عبارت برنامه ریزی از همان بچگی به گوشمان آشناست؛ بیشتر از همه، در سال‌های کنکور با آن دست و پنجه نرم کرده‌ایم. آن‌قدر این عبارت را از زبان معلم‌ها، مشاورهای تحصیلی و پدر و مادرانمان شنیده‌ایم که دیگر برایمان به یک عبارت عادی تبدیل شده و بر خلاف خیلی از کلمات جدید و قلمبه و سلنبه دیگر، با شنیدن آن شاخک‌هایمان تیز نمی‌شود.

افراد مختلف نظرات متنوعی در مورد برنامه ریزی دارند، بعضی عاشق برنامه ریزی هستند و بعضی دیگر آن را کار اشتباهی می‌دانند.

وقتی با مخالفان برنامه ریزی صحبت می‌کنیم، استدلال‌های مختلفی را برای این مخالفت می‌آورند.

  • بعضی می‌گویند برنامه ریزی باعث می‌شود احساس کنند در یک قفس زندگی می‌کنند و آزادی عمل ندارند.
  • برخی می‌گویند آینده قابل پیش‌بینی نیست، بنابراین این امکان وجود ندارد که برای یک ماه یا یک سال بعدی عمرمان برنامه ریزی کنیم.
  • بعضی دیگر می‌گویند برنامه ریزی کرده‌اند، ولی از عهده عملی کردن آن برنیامده‌اند و این امر موجب شده به کلی از برنامه ریزی زده شوند.
  • گروهی دیگر چون هدف مشخصی برای زندگی‌شان تعیین نکرده‌اند، طبیعتا انگیزه کافی برای برنامه ریزی را ندارند و آن را یک کار بیهوده و رنج‌آور می‌دانند.
  • دسته دیگر تصور می‌کنند همین که هدفشان را روی کاغذ نوشتند، یعنی برنامه ریزی کردند و کار تمام شد.

به جرات می‌توانیم بگوییم اکثر قریب به اتفاق افرادی که به دلایل گفته در برابر برنامه ریزی گارد گرفته‌اند، درک درستی از مفهوم برنامه ریزی و علی‌الخصوص، روش اصولی انجام برنامه ریزی ندارند.

 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یک پله بالاتر یک پله بالاتر

از کجا بدانیم اعتماد به نفس پایینی داریم؟

قبول داریم این که بنشینید و به روش زندگی‌تان نگاه کنید و با دیدن علائمی که در ادامه معرفی خواهیم کرد، متوجه بشوید که به اندازه کافی اعتماد به نفس ندارید، حس ناخوشایندی دارد؛ ولی شما باید خوشحال باشید، چون شناسایی این علائم، اولین قدم در جهت خودشناسی و افزایش اعتماد به نفس هستند و شما که به این مقاله مراجعه کرده‌اید، یک هیچ از تمام افراد بی ‌اعتماد به نفسی که هیچ تلاشی برای بهبود وضعیتان انجام نمی‌دهند؛ جلوترید.

اگر می‌خواهید دانسته‌هایتان را در مورد تعریف اعتماد به نفس، ریشه کمبود اعتماد به نفس، تفاوت بین غرور و اعتماد به نفس و موثرترین راهکارهای افزایش اعتماد به نفس بدانید، مقاله آموزشی نشانه های کمبود اعتماد به نفس و 14 راهکار برای افزایش اعتماد به نفس را از بخش مقالات وبسایت یک پله بالاتر مطالعه فرمایید.

۱۰ نمونه از علائم کمبود اعتماد به نفس را در زیر می‌بینید. 

1) از خودتان خوشتان نمی‌آید

این مورد یکی از شناخته‌شده‌ترین علایم کمبود اعتماد به نفس است. برای هر انسانی پیش می‌آید که گاهی اوقات حس خوبی نسبت به خودش نداشته باشد؛ ولی اگر موضوع از حد گذشته و همیشه بابت تفکرات و اقداماتتان خودتان را به باد سرزنش می‌گیرید، شما دچار عارضه کمبود اعتماد به نفس هستید.

۲) عاشق عالی بودن هستید

ایده‌ آل گرایی یکی از مخرب‌ترین جنبه‌های کمبود اعتماد به نفس است. فرد ایده آل گرا کسی است که دائما حس شکست دارد و موفقیت‌هایش را کافی نمی‌داند. چنین فردی حتی اگر از نظر دیگران شکوهمند و تحسین‌برانگیز به نظر برسد، ولی خودش هیچ‌وقت از خودش راضی نمی‌شود.

۳) از جمع دوری می‌کنید

کسی که اعتماد به نفس ندارد، ظاهر خودش را زشت می‌دارند و تصور می‌کند هر کاری که می‌کند و هر حرفی که می‌زند، اشتباه است؛ همین دلیل هم باعث می‌شود تا حد امکان از بودن در جمع‌های دوستانه و خانوادگی دوری کند تا دیگران ظاهر او را نبینند و خدای ناکرده، حرفی نزند که به مذاق بقیه خوش نیاید.

۴) از زمین و زمان عذرخواهی می‌کنید

یکی از بارزترین نشانه‌های انسان‌هایی که اعتماد به نفس پایین دارند، این است که کلمه ببخشید و متاسفم زیاد به لبانشان جاری می‌شود. افرادی که به کمبود اعتماد به نفس دچار هستند، حتی در زمان‌هایی که تقصیری متوجه آن‌ها نباشد باز هم مدام عذرخواهی می‌کنند.

اگر وقتی در پیاده‌رو با کسی برخورد می‌کنید، بلافاصله تا کمر خم می‌شوید و از او عذرخواهی می‌کنید، اگر وقتی عطسه می‌کنید، بلافاصله از اطرافیانتان عذر می‌خواهید، اگر کسی از شما یک خودکار خواسته و شما بابت این‌که خودکاری همراهتان ندارید، احساس شرمندگی می‌کنید، اگر غذایی که از رستوران گرفته‌اید کیفیت لازم را ندارد و شما هنگام پس دادن آن، هزار بار ببخشید می‌گویید و عذاب وجدان می‌گیرید، باید بگوییم که شما اعتماد به نفس ندارید.

۵) دستاوردهایتان را به شانس نسبت می‌دهید

فرض کنید در محیط کار، مدیریت کسب و کار از شما تمجید می‌کند یا در مدرسه یا دانشگاه، اساتید از شما تعریف می‌کنند؛ در چنین مواقعی، انسان‌های با اعتماد به نفس سینه‌شان را ستبر می‌کنند، به خودشان افتخار می‌کنند، لبخند رضایت به لبانشان می‌نشیند و در پاسخ، تشکر می‌کنند. ولی انسان‌های با اعتماد به نفس پایین، دستاوردشان را دست‌کم می‌گیرند، فکر می‌کنند شیاد هستند و شایسته تعریفی که از آن‌ها می‌شود، نیستند؛ به همین دلیل، با خودشان می‌گویند: «من که کاری نکردم، شانسم خوب بود و بر حسب اتفاق، در زمان مناسب، در مکان مناسبی قرار گرفتم.»

۶) عادت‌های ناسالم دارید

کندن جای زخم، جویدن ناخن‌ها و کندن موهای بدن، جزو عادت‌های ناسالمی هستند که در دسته آسیب‌رسانی وسواسی به خود طبقه‌بندی می‌شوند. این قبیل از عادت‌ها مکانیزم مقابله با احساسات ناراحت‌کننده هستند و بیشتر بین کسانی رواج دارند که اضطراب داشته باشند یا دچار کمبود اعتماد به نفس باشند.

۷) خودتان را با دیگران مقایسه می‌کنید

مقایسه کردن خودتان با دیگران، به یک عادت تبدیل شده است. خودتان را با برادر و خواهرها، والدین، مدیر شرکت، همکارها، همکلاسی‌ها، دوستان و حتی افراد غریبه مقایسه می‌کنید. وقتی به شکلی ناعادلانه و مفرط، خودتان را با دیگران مقایسه می‌کنید، درست مثل این است که خنجری برداشته باشید و به جان اعتماد به نفس بی‌رمقتان افتاده باشید.

۸) خودتان را فدا می‌کنید تا دیگران را راضی نگه دارید

این مورد جزو بزرگ‌ترین مشکلات کسانی است که اعتماد به نفس ندارند؛ آن‌ها فکر می‌کنند حتما باید دیگران را از خودشان راضی نگه دارند تا دیگران به آن‌ها احترام بگذارند و دوستشان داشته باشند. این موضوع باعث می‌شود فرد مبتلا به کمبود اعتماد به نفس، دست به کارهایی بزند که علاقه‌ای به آن‌ها ندارد و در نهایت، حس کند مورد سوءاستفاده قرار گرفته و یا از حقوقش محروم شده است.

  • دوره جامع اعتماد به نفس، جزو مجموعه دروس آرامش درون یک پله بالاتر محسوب می‌شود. اگر می‌خواهید با تکنیک‌های بازیابی اعتماد به نفس آشنا شوید و در مسیر رسیدن به عزت نفس قدم بردارید، این درس را از دست ندهید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یک پله بالاتر یک پله بالاتر

مروری بر مفهوم مدیریت استراتژیک به زبان ساده

تعریف مدیریت استراتژیک

امروزه ما عبارت مدیریت استراتژیک را زیاد می‌شنویم و حتی از آن استفاده هم می‌کنیم، ولی از معنای دقیق آن بی‌اطلاع هستیم و اگر کسی از ما بخواهد تعریف مدیریت استراتژیک را به او شرح بدهیم، پاسخ مناسبی پیدا نمی‌کنیم.

جالب است بدانید مفهوم استراتژی از افسران ارتش جنگ به فضای کسب و کار و مدیریت راه پیدا کرده است.

در همین ابتدای مقاله اشاره می‌کنیم نسخه کامل‌تر این مقاله در بخش مقالات وب‌سایت یک پله بالاتر در خدمت شما قرار داده شده است. برای مطالعه یک مثال کاملا کاربردی در مورد مدیریت استراتژیک و تعریف‌های مختلفی که بزرگان این عرصه برای مدیریت استراتژیک مطرح کرده‌اند، به مقاله تعریف مدیریت استراتژیک مراجعه کنید.

تعریف مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات چندجانبه‌ای است که سازمان را در مسیر رسیدن به اهدافش رهنمون می‌شود.

به بیان ساده، مدیریت استراتژیک به جریانی از تصمیمات و اقدامات گفته می‌شود که به اجرای یک یا چند استراتژی موثر منجر می‌شود که برای تحقق اهداف سازمان تبیین شده‌اند.

مدیریت استراتژیک ترکیبی است از برنامه‌ریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک. طی فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک، اهداف قابل‌دسترس سازمان شناسایی می‌شوند. در مرحله تفکر استراتژیک، ملزومات لازم برای تحقق اهداف تعیین شده از طریق برنامه‌ریزی استراتژیک، شناسایی می‌شوند.

گام‌های لازم برای پیاده‌سازی مدیریت استراتژیک کدامند؟

برای پیاده‌سازی مدیریت استراتژیک، در حال کلی باید چهار مرحله باید طی شوند:

۱) تحلیل

۲) تدوین

۳) اجرا

۴) ارزیابی

مرحله اول: تحلیل

پیش از برنامه‌ریزی برای یک فرآیند استراتژیک جدید، شما باید عملیاتی که در حال حاضر برای دستیابی به هدف انجام می‌دهید را مورد بررسی قرار دهید. آیا این عملیات نتیجه‌بخش هستند؟ ضعف کار در کدام قسمت است؟ در این مرحله، باید تمام سوالاتی که کمک می‌کنند به یک برنامه استراتژیک مناسب برسید را شناسایی کرده و به آن‌ها پاسخ بدهید. شناسایی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها می‌تواند در این مرحله سودمند واقع شود.

مرحله دوم) تدوین

پس از آن‌که اطلاعات لازم را جمع‌آوری کردید، نوبت می‌رسد به تعیین یک اکشن پلن یا برنامه عملیاتی برای رسیدن به اهداف. عملیات تعیین شده باید واضح باشند و مستقیما در مسیر دستیابی به اهداف شرکت باشند. اگر تعداد زیادی از کارکنان سازمان در فرآیند اجرای عملیات نقش خواهند داشت، توصیه می‌کنیم در این مرحله، دستورالعمل‌هایی ساده برای اجرای عملیات تهیه کنید و در اختیار آن‌ها قرار دهید.

مرحله سوم) اجرا

قدم در راه بگذارید و به گام‌هایی که در برنامه اجرایی تدوین کرده‌اید، مرحله به مرحله عمل کنید. روی کارکنان نیز نظارت داشته باشید و اطمینان حاصل کنید که آن‌ها نیز با با تمام قوا در حال پیاده‌سازی برنامه هستند.

مرحله چهارم) ارزیابی

محصول نهایی را ارزیابی کنید. سوالات مهمی که در این مرحله باید از خودتان بپرسید، به شرح زیرند:

  • آیا به هدفی که داشتیم، رسیدیم؟
  • آیا تمامی بخش‌های شرکت توانستند از پس انجام فرآیند برآیند؟

بر اساس پاسخ‌هایی که به این پرسش‌ها می‌دهید، می‌توانید مشکلات و نقاط ضعف را پیدا کرده و در پی اصلاح آن‌ها برآیید.

درس آموزشی تصویری از تفکر استراتژیک تا مدیریت استراتژیک توسط مجموعه یک پله بالاتر عرضه شده است. با مشاهده این درس، به پاسخ تمامی پرسش‌هایی در زمینه استراتژی دارید، خواهید رسید.
این درس برای 1) مدیران ارشد؛ 2) مدیران میانی تصمیم‌گیر؛ 3)صاحبان کسب و کارها 4) افرادی که قصد راه اندازی کسب و کار دارند؛ 5) دانشجویان و علاقمندان به دانش مدیریت و 6) مشاوران حوزه مدیریت توصیه می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یک پله بالاتر یک پله بالاتر

آیا می‌دانید با مشتریان ناراضی چگونه باید برخورد کرد؟

مشتری

روبرو شدن با مشتریان ناراضی، شتری است که در هر کسب‌وکاری می‌نشیند؛ شما هیچ‌گاه نمی‌توانید محصول یا سرویسی ارائه کنید که همه را راضی نگه دارد، پس چه باید کرد؟

  • در همین ابتدا، اشاره می‌کنیم اگر فروشنده یا صاحب کسب‌وکار کوچکی هستید و می‌خواهید با تقویت مهارت فروشندگی، میزان درآمد و سودآوری کسب‌وکارتان را بهبود ببخشید، سری به مقاله فروشندگی از بخش مقالات وبسایت یک پله بالاتر بزنید؛ نکات جالبی را با شما در میان گذاشته‌ایم :)

و اما، نکاتی که در مواجهه با مشتری ناراضی باید انجام بدهید:

1) آرامش خودتان را حفظ کنید

فرض کنید یکی از مشتریان‌تان عصبانی شده و بنا به داد و فریاد گذاشته‌ است. اگر شما نیز به عنوان فروشنده، مقابله به مثل کرده و خشمگینانه برخورد کنید، نتیجه به ضرر خودتان تمام خواهد شد. حتی اگر رفتار مشتری باعث می‌شود شعله‌های خشم تمام وجودتان را فرا بگیرد؛ حتما باید بر خودتان کنترل داشته باشید و با آرامش برخورد کنید.

2) عصبانیت مشتری را به خودتان نگیرید

به خاطر داشته باشید: مشتری از شخص شما عصبانی نیست، بلکه از کیفیت خدمات یا عملکرد محصولی که به او فروخته‌اید، ناراضی است.

3) مهارت‌های شنیداری را وارد کار کنید

اولین انتظاری که مشتری عصبانی از شما دارد، این است که اجازه بدهید خشم‌اش را خالی کند! بدین منظور، شما باید در نهایت حوصله به صحبت‌های او گوش بدهید. اغلب اوقات، صرف همین گوش دادن موثر باعث می‌شود مشتری آرام شود و احساس کند شما انتقاد او را تایید می‌کنید. وقتی صحبت‌های مشتری تمام شد، جمع‌بندی آن‌چه شنیده‌اید را برایش بازگو کنید و با پرسیدن پرسش‌هایی، جوانب مختلف عامل ایجاد کننده نارضایتی را شناسایی نمایید. زبان بدن در این مورد از اهمیت بالایی برخوردار است؛ تماس چشمی برقرار کنید، صاف بایستید و دستانتان را روی سینه قفل نکنید.

4) همدردی را از یاد نبرید

بعد از آن‌که خشم مشتری فروکش کرد، از شما انتظار دارد دلیل ناراحتی و احساس بد او را دریافته باشید. در برابر تجربه ناخوشایندی که مشتری دریافت کرده‌، با او ابراز همدردی کنید و به خاطر داشته باشید که احترام و درک، بسیاری از کارهای دشوار را آسان می‌سازد.

5) در خوش‌برخوردترین شکل ممکن عذرخواهی کنید

از دو حالت خارج نیست، یا انتقاد مشتری درست و به‌جا بوده و یا کلا قصوری بابت مشکل متوجه شما نبوده است. در هر دو حالت، اگر می‌خواهید مشتری را نگه دارید، باید بابت مشکل پیش‌آمده از مشتری عذرخواهی کنید. به عنوان نمونه می‌توانید بگویید: «متاسفم که محصول ما نتوانسته زمینه رضایت شما را فراهم بیاورد؛ اجازه بدهید بررسی کنیم و راه‌حل مشکل را پیدا کنیم.»

برای کسب اطلاعات بیشتر، مقاله آموزش مشتری مداری را مطالعه کنید.

6) راهکار را پیدا کنید

بعد از آن‌که دلیل ناراضی بودن مشتری را دریافتید، نوبت می‌رسد به پیدا کردن راه‌حل. گزینه‌های منصفانه و واقع‌بینانه برای حل مشکل را برای مشتری مطرح کنید و از او بخواهید اقدام دلخواهش را انتخاب کند. در اکثریت قریب به اتفاق مواقع، این همان کاری است که مشتری می‌خواهد! با انجام دادن اقدام انتخابی مشتری، مراتب رضایت او فراهم خواهد شد.

7) با خودتان خلوت کنید

حتی اگر در حرفه‌ای‌ترین شکل ممکن توانسته‌اید رضایت مشتری را جلب کرده و اوضاع را آرام کنید، باید بدانید هنوز کار به اتمام نرسیده است. شما تجربه‌ای استرس‌زا را پشت سر گذاشته‌اید، بنابراین باید زمانی را برای خلوت کردن با خودتان اختصاص دهید. در این زمان به قدم زدن یا صحبت کردن و خندیدن با دوستانتان بپردازید تا غول اضطراب درونی شما آرام شود. در این صورت است که خواهید توانست دوباره در بالاترین کیفیت ممکن با مشتریان وارد تعامل شوید.

  • مجموعه یک پله بالاتر، درسی غیر حضوری دارد با نام چگونه مشتری از دست رفته را بازگردانیم؟
  • این درس جزو مجموعه  به شمار می‌رود و در این وضعیت نابسامان اقتصادی، برای تمامی کسب و کارها و سازمان‌ها پیشنهاد می‌شود.
  • اگر جز و مدیران ارشد، صاحبان کسب و کارهای کوچک و بزرگ و مدیران فروش فروش هستید، فرصت بهره‌مندی از این درس را از دست ندهید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یک پله بالاتر یک پله بالاتر

مدیران بی‌نظیر چه مدیرانی هستند؟

1) رشد از تشویق ریشه می‌گیرد نه از ترس

مدیران معمولی از کارمندان باهوش و سخت‌کوش هراس دارند و می‌ترسند که نکند این کارمندان از آن‌ها جلو بزنند، به همین علت سعی می‌کنند اطلاعاتی را در اختیار کارمندانشان قرار ندهند. در مقابل مدیران برتر عاشق این هستند که ببینند کارمندانشان از حداکثر پتانسیل‌های خود استفاده می‌کنند؛ به همین دلیل، همواره فیدبک‌ها و رهنمودهای لازم را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهند.

2) کارمندان انسان‌هایی مستقل هستند نه شبیه به هم

مدیران معمولی همه کارمندان را به یک چشم نگاه می‌کنند و سعی می‌کنند به شیوه‌ای یکسان به همه انگیزه، پاداش و آموزش بدهند. در مقابل، مدیران برتر با هر کارمند به عنوان فردی مجزا رفتار می‌کنند و به خوبی آگاه هستند که هر فردی اهرم‌های انگیزشی و سبک یادگیری خاص خودش را دارد.

3) کارمندان برابر هستند، نه زیردست

مدیران معمولی با کارمندان درست مانند فرزندانشان رفتار می‌کنند و باور دارند که کارمند را باید هر لحظه تحت نظر گرفت. چنین مدیرانی معتقدند که نقش آن‌ها، اجرای قوانین و جریمه کردن افراد در صورت بروز خطا است. مدیران برتر، کارمندانشان را با خودشان برابر می‌دانند و معتقد که آن‌ها به خودی خود از قدرت کافی برای تصمیم‌گیری برخودار هستند. چنین مدیرانی ارزش‌ها را به کارمندانشان شرح می‌دهند، به آن‌ها اعتماد می‌کنند و تنها زمانی در امور کارمندان مداخله می‌کنند که ضرورتی در کار باشد.

4) کار می‌تواند و باید لذت‌بخش باشد

مدیران معمولی صرفا از این که ببینند کارمندانشان تنبلی نمی‌کنند و یکی پس از دیگری تیک پروژه‌ها را می‌زنند، احساس آرامش خاطر پیدا می‌کنند. در مقابل، مدیران برتر به شغلشان عشق می‌ورزند و باور دارند که تمامی کارمندان نیز باید چنین حسی داشته باشند. آن‌ها نقاط قوت و استعدادهای کارمندانشان را شناسایی می‌کنند و وظایف مرتبط با علایق هر کارمند را به او واگذار می‌کنند. جشن گرفتن و تبریک گفتن دستاوردهای کارمندان، یکی دیگر از عادت‌های مدیران برتر است.

5) تشویق است که انگیزه می‌سازد، نه فشار

مدیران معمولی چنین تصور می‌کنند که کارمندان، تنها زمانی بازدهی 100 درصدی خواهند داشت که سایه اخراج و تنبیه بر سرشان سنگینی کند. در مقابل، مدیران برتر بر این باورند که ابزار تشویق و تزریق انرژی، بهتر از هر ابزار دیگری موتور انگیزه کارمندان را به پیش خواهد راند.

6) تنوع است که ثمربخش است، نه شباهت

مدیران معمولی تمایل دارند که کارمندانشان، با آن‌ها هم‌عقیده باشند؛ به همین دلیل کارمندان را تشویق می‌کنند تا شبیه به خودشان فکر کنند و به اصطلاح «سرشان را پایین بیندازند و به انجام امور روزمره بپردازند». در مقابل، مدیران برتر به شکل فعالانه‌ای به دنبال افراد و ایده‌های متنوع می‌گردند و درب‌های شرکتشان را به روی طرز تفکرهای مختلف باز نگه می‌دارند.

7) تغییر فرصت است، نه مصیبت

مدیران معمولی بر این باورند که تغییر غیر ضروری است و به اصطلاح، ضررش بیشتر از منفعتش است. در مقابل، مدیران برتر تغییر را فرصتی برای پیشرفت می‌دانند. آن‌ها دائما رویکردشان را تغییر می‌دهند و از تغییر استقبال به عمل می‌آورند.

  • مجموعه یک پله بالاتر، درسی دارد با نام مدیر محبوب که زیرمجموعه دروس رهبری و مدیریت این مجموعه است. استفاده از این درس غیر حضوری به تمام اعضای هیات مدیره، مدیران ارشد، مدیران میانی، سرپرستان واحدهای تولیدی، مدیران پروژه‌ها و هر کسی که در تعامل با کارمندان است قویاً توصیه می‌شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یک پله بالاتر یک پله بالاتر

چراغ راهنما: از این 5 اشتباه شایع دوری کنین تا ارتباط موفقی با دیگران داشته باشین!

توی مدرسه یا دانشگاهی که تحصیل کردین، چند تا کلاس با موضوع برقراری ارتباط موثر با دیگران برگزار شده؟ مطمئنا جواب خیلی‌هاتون اینه: هیچ کلاسی برگزار نشده.

این در حالی هست که برقراری ارتباط با دیگران، هسته اساسی همه کارهایی است که ما در زندگیمون انجام می‌دیم و منشا اصلی خیلی از ناکامی‌ها و شکست‌ها، توی همین عدم توانایی ما برای گفتگو و برقراری ارتباط صحیح با دیگران نهفته است.

خبر خوب اینه که توی هر سنی و هر جایگاه شغلی که باشین، هیچ‌وقت برای یادگیری مهارت‌های ارتباطی دیر نیست، پس همین الان این پست رو تا آخر مطالعه کنین!

برای کسب اطلاعات تکمیلی در این حوزه، می‌تونین مقاله آموزشی برقراری ارتباط با دیگران رو از وبسایت یک پله بالاتر مطالعه کنین wink.

1) قبل از شنیدن کل صحبت‌های طرف مقابل، گمانه‌زنی نکنین

شاید براتون پیش اومده که به طرف مقابلتون زل زدین و با خودتون گفتین، لازم نیست بیشتر از این گوش بدم، می‌دونم می‌خواد چی بگه. همین عامل هم باعث شده وسط حرفش بپرین و ادامه گفتگو رو بر اساس فرض خودتون پیش ببرین. در حالی‌که طرف مقابل منظور دیگه‌ای داشته و پیام دیگه‌ای رو می‌خواسته منتقل کنه.

2) موقع صحبت کردن، حواستون به زبان بدنتون باشه

نزدیک به نود درصد پیام شما از طریق زبان بدنتون منتقل میشه. اگه تماس چشمی برقرار نکنین، به نوع ایستادن و تن صداتون اهمیت ندین، میزان فاصله‌ای که از طرف مقابل گرفتین نامناسب باشه و حتی درجه شیبی که به سرتون دادین خیلی زیاد باشه، تاثیر بدی روی طرف مقابلتون خواهید گذاشت.

3) اجازه ندین احساسات، فرمان گفتگو رو به دست بگیرن

برای هممون پیش اومده که چه توی خونه و چه سرکار، تا مرز جنون عصبانی شده باشیم و فکر کنیم الانه که سقف ساختمونو پایین بیاریم. هیچ کس دوست نداره بعدا از کاری که کرده پشیمون بشه؛ پس جلوی احساستونو بگیرین و منطقی پیش برین.

4) از طرف مقابلتون انتظار ذهن‌خوانی نداشته باشین

تا جایی که علم ثابت کرده، هیچ فردی وجود نداره که قدرت ذهن‌خوانی داشته باشه؛ پس چرا شما از همکارها یا اعضای خانوادتون انتظار چنین کاری رو دارین؟ اگه می‌خواین طرف مقابل منظورتونو کامل متوجه بشه، پیامتونو کامل و شفاف بهش منتقل کنین. در غیر اینصورت، خودتون مسئول سوءتفاهمی هستین که در آینده پیش میاد.

5) برای ارتباط با همه، فقط از یه روش استفاده نکنین

توجه داشته باشین که هر فردی روحیات، نیازها و انتظارات متفاوتی داره، پس نباید با همه به یه شکل رفتار کنین. ویژگی‌های شخصیتی هر فرد رو شناسایی کنین و برای هر فرد یه استراتژی ارتباطی مجزا در نظر بگیرین.

مجموعه یک پله بالاتر درسی تهیه کرده با عنوان ارتباط موثر. با شنیدن این درس می‌تونین پارامترهای کیفیت‌بخشی به رابطه رو یاد بگیرین و راهکارهای بهبود ارتباط موثر با همه رو بشناسین.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یک پله بالاتر یک پله بالاتر

آیا می‌دانید مدیران میانی چه کسانی هستند و چه وظایفی دارند؟

اساسا مدیریت میانی به چه معناست؟

مدیریت میانی به یکی از لایه‌های مدیریت سازمان اطلاق می‌شود که در سازمان‌های بزرگ کاربرد دارد و وظیفه کلی آن، نظارت بر فعالیت‌های سرپرستان عملیاتی و تهیه گزارش برای مدیران رده بالاتر سازمان است.

مدیران میانی همانند چسبی هستند که در میانه سازمان قرار گرفته و بخش‌های مختلف آن را در کنار هم نگه می‌دارند.

  • برای آشنایی با مهارت‌های مورد نیاز برای مدیران میانی و اقدامات لازم برای استخدام یک مدیر میانی، مقاله کامل و جامع مدیران میانی را از بخش مقالات وبسایت یک پله بالاتر مطالعه کنید :)

 

مدیران میانی چه وظایفی دارند؟

عمده وظایف مدیران میانی به هدفگذاری و تصمیم‌گیری در سطح دپارتمان مربوط می‌شود. کسانی که سمت مدیریت میانی سازمان را به عهده دارند، باید به صورت هفتگی یا ماهانه، به اطلاعات پنج حوزه عملکردی زیر رسیدگی کنند. این پنج حوزه عبارتند از:

 

  1. حسابداری

  2. منابع انسانی

  3. تولید / سرویس‌دهی

  4. تحقیق و توسعه

  5. بازاریابی

فردی که سمت مدیر میانی را به عهده دارد، باید اطلاعات را از رده‌های بالاتر سازمان بگیرد تا استراتژی کلی سازمان را بشناسد. وی همچنین باید اطلاعات را از رده‌های پایین‌تر بگیرد تا میزان پیشرفت در مسیر این استراتژی را ردیابی کرده و شرایط فعلی شرکت را تعیین نماید.

اگر مدیر یا صاحب یک کسب و کار در حال رشد هستید و دوست دارید در مورد مدیران میانی بیشتر بدانید، یک پیشنهاد ویژه برایتان داریم:

 

در درس غیرحضوری خلق و مدیریت سرپرستان و مدیران میانی که زیرمجموعه سری درس‌های رهبری و مدیریت یک پله بالاتر محسوب می‌شود، تمام آن‌چه در مورد مدیر میانی باید بدانید، آموزش داده شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
یک پله بالاتر یک پله بالاتر